عشق به خود: سنگ بنای یک رابطه عاشقانه سالم


عشق به خود و تاثیر آن بر روابط عاشقانه
1. پذیرش بی قید و شرط خود
عشق به خود با پذیرش بی قید و شرط خود آغاز می شود. این به معنای دوست داشتن خود با تمام نقاط قوت و ضعف، زیبایی ها و کاستی ها است. وقتی خودتان را بپذیرید، دیگر نیازی به تایید دیگران برای احساس ارزشمندی نخواهید داشت. این پذیرش، بنیان یک رابطه عاشقانه سالم و پایدار را شکل می دهد. اگر نتوانید خودتان را بپذیرید، به احتمال زیاد در روابط خود به دنبال جبران کمبودها و نقایص خود خواهید بود. این وابستگی ناسالم، رابطه را دچار مشکل می کند. این صداقت و اصالت، پایه اعتماد و صمیمیت را بنا می نهد.
2. تعیین مرزهای شخصی سالم
عشق به خود به شما قدرت می دهد تا مرزهای شخصی سالمی را در روابط خود تعیین کنید. مرزها، خطوط قرمزی هستند که از سلامت روانی و عاطفی شما محافظت می کنند. وقتی به خودتان احترام می گذارید، می دانید چه رفتاری را می پذیرید و چه رفتاری را نه. تعیین مرزها، به معنای خودخواه بودن نیست؛ بلکه به معنای احترام گذاشتن به خود و نیازهایتان است. با تعیین مرزها، به طرف مقابل نیز اجازه می دهید تا به شما احترام بگذارد. رابطه ای که در آن مرزها وجود نداشته باشد، به سرعت دچار فرسودگی و نارضایتی می شود. مرزهای سالم، فضای امنی را برای رشد و شکوفایی هر دو طرف فراهم می کنند.
3. اولویت دادن به نیازهای خود
عشق به خود به معنای خودخواه بودن نیست، بلکه به معنای اولویت دادن به نیازهای اساسی خود است. نیازهایی مانند استراحت، تغذیه سالم، ورزش، و سرگرمی. وقتی از خودتان مراقبت می کنید، انرژی بیشتری برای عشق ورزیدن به دیگران خواهید داشت. اگر نیازهای خود را نادیده بگیرید، به مرور زمان احساس خستگی، نارضایتی، و خشم خواهید کرد. این احساسات منفی، به رابطه شما آسیب می رسانند. این جذابیت درونی، طرف مقابل را به شما جذب می کند.
وقتی به خودتان اهمیت می دهید، به طور ناخودآگاه به طرف مقابل نشان می دهید که ارزش دوست داشته شدن را دارید.
4. مسئولیت پذیری احساسات خود
عشق به خود به شما می آموزد که مسئولیت احساسات خود را بر عهده بگیرید. به جای اینکه دیگران را مسئول شادی یا ناراحتی خود بدانید، یاد می گیرید که چگونه با احساسات خود کنار بیایید. 






وقتی مدام توی رابطه دنبال تایید گرفتن از طرف مقابل بودم هم خودم خسته میشدم هم اون حس بدی میگرفت… تا اینکه یاد گرفتم خودم رو با همون ایرادها و عیب هایی که دارم بپذیرم. اون موقع بود که رابطه مون هم رنگ و بوی دیگه ای گرفت.
یادمه یه مدت انقدر تو فکر راضی نگه داشتن همسرم بودم که خودم فراموش کرده بودم چه چیزهایی رو دوست دارم… یه روز با خودم گفتم بسه دیگه! شروع کردم به وقت گذاشتن برای کارهایی که واقعا بهم انرژی میداد… عجیب اینکه هرچقدر بیشتر به خودم رسیدم همسرم هم بیشتر بهم توجه کرد
توی رابطه هایی که مرز نمیذاری بعدا خیلی بدجوری خودت رو میبازی… من امتحانش کردم! ولی وقتی یاد گرفتم بگم این رو دوست دارم اون رو نه، انگار احتراممون برای هم بیشتر شد
اصلا نگو عاشق خودت بودن خودخواهیه… چطوری میخوای به کسی عشق بدهی اگه از خودت چیزی برات نمونده باشه؟ 😊
مثل این میمونه که بخوای با یه گلدون خشک به گلدون دیگه آب بدی… اول باید خودت پر از عشق بشی که بتونی به بقیه هم عشق بدونی 💖
پ.ن: یه سری تو سایتت چرخ زدم … حرف هایی زدی که جای دیگه ندیدم ✨