چطور در رابطه احساسات خود را بهتر مدیریت کنیم؟ 12 نکته کلیدی
در این مقاله، 12 نکته کلیدی را بررسی میکنیم که به شما در مدیریت بهتر احساسات در روابطتان کمک میکنند:
احساسات خود را بشناسید:
اولین قدم، آگاهی از احساسات خود است. چه چیزی باعث خوشحالی، ناراحتی، عصبانیت یا ترس شما میشود؟ زمانی را به خود اختصاص دهید تا احساسات خود را شناسایی و درک کنید.احساسات خود را بپذیرید:
سرکوب یا انکار احساسات، آنها را از بین نمیبرد، بلکه میتواند باعث بروز مشکلات بیشتری شود. به جای سرکوب، سعی کنید احساسات خود را بپذیرید و به آنها فضا دهید.احساسات خود را بیان کنید:
بیان احساسات، به طرف مقابل کمک میکند تا شما را بهتر درک کند. از کلمات مناسب و لحنی محترمانه برای بیان احساسات خود استفاده کنید.به احساسات طرف مقابل گوش دهید:
گوش دادن فعالانه به احساسات طرف مقابل، نشان میدهد که به او اهمیت میدهید و سعی دارید او را درک کنید.از سرزنش و انتقاد خودداری کنید:
سرزنش و انتقاد، فقط باعث تشدید تنش و ناراحتی میشود. به جای سرزنش، سعی کنید بر حل مسئله تمرکز کنید.صبور باشید:
تغییر رفتار و مدیریت احساسات، زمان میبرد. صبور باشید و به خود و طرف مقابل فرصت دهید.مراقب سلامت روان خود باشید:
سلامت روان، نقش مهمی در مدیریت احساسات دارد. به اندازه کافی بخوابید، غذای سالم بخورید و ورزش کنید.به دنبال کمک حرفهای باشید:
اگر در مدیریت احساسات خود مشکل دارید، از یک مشاور یا روانشناس کمک بگیرید.مثبت اندیش باشید:
سعی کنید بر جنبههای مثبت رابطه خود تمرکز کنید و از منفیگرایی دوری کنید.گذشته را رها کنید:
کینهتوزی و مرور مداوم اشتباهات گذشته، رابطه شما را مسموم میکند. سعی کنید گذشته را رها کنید و به آینده نگاه کنید.برای رابطه خود وقت بگذارید:
روابط نیاز به مراقبت و توجه دارند. برای رابطه خود وقت بگذارید، با هم صحبت کنید و فعالیتهای مشترک انجام دهید.با به کارگیری این نکات، میتوانید مهارتهای مدیریت احساسات خود را در روابط بهبود بخشید و روابط سالمتر و رضایتبخشتری داشته باشید. موفق باشید!
چطور در رابطه احساسات خود را بهتر مدیریت کنیم؟
1. خودآگاهی را تمرین کنید:
اولین قدم برای مدیریت احساسات، شناخت آنهاست. سعی کنید احساسات خود را در لحظه شناسایی کنید و نام ببرید. از خود بپرسید چه احساسی دارید؟ چه چیزی باعث این احساس شده؟ مثلا اگر احساس عصبانیت میکنید، از خود بپرسید: “من الان عصبانی هستم. دلیلش این است که. . . ” وقتی بتوانید احساسات خود را تشخیص دهید، کنترل بیشتری روی آنها خواهید داشت. برای تقویت خودآگاهی، میتوانید از تمرینهای مدیتیشن، نوشتن دفتر خاطرات روزانه، یا صحبت با یک دوست صمیمی استفاده کنید. به احساسات بد خود نیز توجه کنید. چرا غمگین هستید؟ چرا حسادت می کنید؟ نادیده گرفتن احساسات باعث سرکوب آنها می شود. اگر حس های بد خود را بشناسید، میتوانید با آنها مقابله کنید.
2. محرکهای احساسی خود را شناسایی کنید:
چه چیزهایی باعث میشوند که شما عصبانی، ناراحت، یا مضطرب شوید؟ با شناسایی این محرکها، میتوانید از قرار گرفتن در موقعیتهایی که باعث ایجاد این احساسات میشوند، خودداری کنید. مثلا اگر میدانید که صحبت کردن در مورد مسائل مالی باعث بحث و جدل میشود، سعی کنید این موضوع را در زمان مناسبتری و با روشی آرامتر مطرح کنید. لیستی از محرک های خود تهیه کنید و راهکارهایی برای مقابله با آنها بنویسید. گاهی اوقات اجتناب از محرک ها ممکن نیست. در این صورت باید یاد بگیرید که چگونه به آنها پاسخ دهید. از یک مشاور کمک بگیرید تا محرک های خود را بهتر بشناسید. صبور باشید و به خودتان فرصت دهید.
3. تکنیکهای آرامسازی را یاد بگیرید:
قبل از اینکه احساساتتان از کنترل خارج شوند، از این تکنیک ها استفاده کنید. میتوانید یک لیست از تکنیک های آرام سازی مورد علاقه خود تهیه کنید و آن را همیشه همراه داشته باشید. بهترین زمان برای تمرین تکنیک های آرام سازی زمانی است که آرام هستید. با تمرین مداوم، این تکنیک ها به طور خودکار در زمان های استرس زا به کمک شما می آیند. به موسیقی آرامش بخش گوش دهید. دمنوش های گیاهی آرام بخش بنوشید.
4. با شریک عاطفی خود با صداقت صحبت کنید:
باید بتوانید در مورد احساسات خود با شریک عاطفیتان به طور باز و با صداقت صحبت کنید. این کار به او کمک میکند تا شما را بهتر درک کند و در مواقع لازم از شما حمایت کند. از سرزنش کردن یا انتقاد کردن خودداری کنید. به جای آن، از جملاتی استفاده کنید که با “من احساس میکنم. . . ” شروع میشوند. مثلا به جای گفتن “تو همیشه من را نادیده میگیری”، بگویید “من احساس میکنم وقتی که به حرفهای من گوش نمیدهی، نادیده گرفته میشوم. ” صحبت کردن با صداقت باعث ایجاد صمیمیت و اعتماد در رابطه می شود. اگر در بیان احساسات خود مشکل دارید، از یک مشاور کمک بگیرید. انتظار نداشته باشید که شریک عاطفی شما ذهن شما را بخواند.
5. همدلی را تمرین کنید:
قبل از اینکه واکنش نشان دهید، سعی کنید دیدگاه او را درک کنید. از خود بپرسید: “اگر من جای او بودم، چه احساسی داشتم؟” همدلی باعث می شود که کمتر قضاوت کنید و بیشتر درک کنید.
همدلی کردن به این معنا نیست که با همه چیز موافق باشید، بلکه به این معناست که سعی کنید دیدگاه طرف مقابل را درک کنید. با همدلی میتوانید به حل اختلافات به شیوه ای سازنده تر کمک کنید. همدلی باعث می شود که رابطه شما قوی تر و صمیمی تر شود.
6. مرزهای سالم تعیین کنید:
مثلا اگر نیاز به زمان تنهایی دارید، به شریک عاطفیتان بگویید که به مدتی زمان نیاز دارید تا به خودتان برسید. اجازه ندهید که کسی از شما سوء استفاده کند یا به شما بی احترامی کند. مرزها باید واضح و محکم باشند. تعیین مرزها ممکن است در ابتدا دشوار باشد، اما برای سلامت روانی شما ضروری است. اگر در تعیین مرزها مشکل دارید، از یک مشاور کمک بگیرید.
7. انتظارات واقعبینانه داشته باشید:
سعی کنید انتظارات خود را با واقعیتهای رابطه تطبیق دهید. به جای اینکه روی نقاط ضعف شریک عاطفیتان تمرکز کنید، روی نقاط قوت او تمرکز کنید. انتظارات غیرواقعی میتواند باعث ایجاد استرس و اضطراب در رابطه شود. با انتظارات واقع بینانه، میتوانید از رابطه خود بیشتر لذت ببرید.
8. از خودتان مراقبت کنید:
مراقبت از خودتان برای سلامت روانی و عاطفی شما ضروری است. به اندازه کافی بخوابید، غذای سالم بخورید، ورزش کنید، و وقت خود را با افرادی که دوستشان دارید بگذرانید. وقتی از خودتان مراقبت میکنید، انرژی بیشتری برای مدیریت احساسات خود خواهید داشت. فعالیت هایی را انجام دهید که از آنها لذت می برید. به نیازهای خود توجه کنید. مراقبت از خودتان نشانه خودخواهی نیست، بلکه نشانه احترام به خود است. وقتی از خودتان مراقبت می کنید، میتوانید شریک عاطفی بهتری باشید.
9. بخشش را تمرین کنید:
نگه داشتن خشم و کینه، به سلامت عاطفی شما آسیب میزند. یاد بگیرید که خودتان و دیگران را ببخشید. بخشش به معنای فراموش کردن نیست، بلکه به معنای رها کردن درد و رنج است. بخشش فرآیندی زمانبر است، اما ارزشش را دارد. اگر در بخشیدن مشکل دارید، از یک مشاور کمک بگیرید.
10. به دنبال کمک حرفهای باشید:
هیچ اشکالی ندارد که از دیگران کمک بخواهید. در حقیقت، درخواست کمک نشانه قدرت است. مراجعه به متخصص نشانه این است که برای سلامت روانی خود ارزش قائل هستید.
11. تمرکز بر حال:
نگرانی در مورد آینده یا افسوس خوردن در مورد گذشته میتواند احساسات منفی را تشدید کند. سعی کنید تمرکز خود را بر روی لحظه حال معطوف کنید و از آن لذت ببرید. هنگامی که متوجه شدید ذهنتان سرگردان است، به آرامی آن را به لحظه حال بازگردانید. به جای اینکه به اتفاقات ناخوشایند فکر کنید، بر روی داشته های خود تمرکز کنید.
12. ارزیابی مجدد شناختی:
گاهی اوقات، نحوه تفسیر ما از یک رویداد باعث ایجاد احساسات منفی می شود. ارزیابی مجدد شناختی به این معنی است که سعی کنید رویداد را از زاویه دیگری نگاه کنید. مثلا اگر شریک عاطفی شما به تماس شما پاسخ نداد، به جای اینکه فکر کنید او شما را نادیده می گیرد، احتمال دهید که او مشغول است یا تلفنش را نشنیده است. سعی کنید به دنبال شواهد متناقض با افکار منفی خود بگردید. از خود بپرسید: “آیا راه دیگری برای نگاه کردن به این موقعیت وجود دارد؟”







من تو دعواها همیشه یه نفس عمیق می کشم و میرم یه لیوان آب می خورم، اینطوری عصبانیم کمتر می شه و حرفی نمی زنم که بعدش پشیمون بشم.
وقتی حس می کنم دارم از کوره در می رم، یه یادداشت می نویسم چیزی که می خوام بگم و بعد پاره اش می کنم، خیلی کمک می کنه که احساساتم رو کنترل کنم.
یه بار با همسرم دعوامون شد و من نتونستم حرفمو درست بزنم، بعدش فهمیدم که اگه اول با خودم فکر کنم چی می خوام بگم، خیلی کمتر دعوا می کنیم.
هر وقت حس می کنم دارم خسته می شم و اعصابم خرابه، یه پیاده روی می کنم، اینطوری هم آروم می شم هم فکرام مرتب می شه.
من قبلا خیلی زود عصبانی می شدم، تا اینکه فهمیدم اگه قبل از حرف زدن ده ثانیه صبر کنم، خیلی چیزا رو می شه درست تر گفت.