در روابط عاشقانه، بعضی ها فقط به شدت احساسات توجه می کنند و از شناخت تدریجی غافل می شوند. من یک بار فقط با هیجان وارد رابطه شدم و چون هیچ شناختی از طرف مقابل نداشتم، بعد از چند ماه دچار سردرگمی شدم. حالا قبل از هر شروعی، اول با خودم مرور می کنم که آیا این احساس از شناخت آمده یا فقط از نیاز به همراهی.
در زمان اختلاف، اشتباهی که مرتکب شدم این بود که فقط سکوت کردم تا دعوا نشود، ولی همین سکوت باعث شد طرف مقابل فکر کند که بی تفاوت هستم. حالا هر وقت اختلافی پیش می آید، با آرامش حرف می زنم تا سوء تفاهم شکل نگیرد. رابطه اگر فقط در سکوت بماند، مثل آینه ای است که هیچ تصویری را نشان نمی دهد.
در حفظ مرزها، یک بار فقط به خواسته های طرف مقابل توجه کردم و از خواسته های خودم گذشتم. بعد از مدتی احساس کردم که دیگر خودم نیستم. حالا هر تصمیم مشترک را با گفت و گو شروع می کنم تا هر دو طرف احساس حضور داشته باشند. رابطه اگر فقط یک نفره باشد، اسمش همراهی نیست، بلکه انکار است.
در روابط عاشقانه، بعضی ها فقط به شدت احساسات توجه می کنند و از شناخت تدریجی غافل می شوند. من یک بار فقط با هیجان وارد رابطه شدم و چون هیچ شناختی از طرف مقابل نداشتم، بعد از چند ماه دچار سردرگمی شدم. حالا قبل از هر شروعی، اول با خودم مرور می کنم که آیا این احساس از شناخت آمده یا فقط از نیاز به همراهی.
در زمان اختلاف، اشتباهی که مرتکب شدم این بود که فقط سکوت کردم تا دعوا نشود، ولی همین سکوت باعث شد طرف مقابل فکر کند که بی تفاوت هستم. حالا هر وقت اختلافی پیش می آید، با آرامش حرف می زنم تا سوء تفاهم شکل نگیرد. رابطه اگر فقط در سکوت بماند، مثل آینه ای است که هیچ تصویری را نشان نمی دهد.
در حفظ مرزها، یک بار فقط به خواسته های طرف مقابل توجه کردم و از خواسته های خودم گذشتم. بعد از مدتی احساس کردم که دیگر خودم نیستم. حالا هر تصمیم مشترک را با گفت و گو شروع می کنم تا هر دو طرف احساس حضور داشته باشند. رابطه اگر فقط یک نفره باشد، اسمش همراهی نیست، بلکه انکار است.