چطور میتوانیم در رابطههای عاشقانه، در مواقع دشوار، آرامش و صبر را پیدا کنیم؟


9. مراقبت از خود
مراقبت از خود به معنای اختصاص دادن وقت و انرژی به نیازهای جسمی، عاطفی و روانی خود است. وقتی از خودتان مراقبت میکنید، انرژی و توانایی بیشتری برای مدیریت استرس و حل مشکلات خواهید داشت. سعی کنید به طور منظم ورزش کنید، غذای سالم بخورید، به اندازه کافی بخوابید و زمانی را برای انجام فعالیتهایی که از آنها لذت میبرید اختصاص دهید. همچنین باید با دوستان و خانواده خود وقت بگذرانید و از حمایت اجتماعی برخوردار باشید. مراقبت از خود نه تنها به بهبود سلامت جسمی و روانی شما کمک میکند، بلکه باعث میشود احساس بهتری نسبت به خودتان داشته باشید و در نتیجه رابطه بهتری نیز داشته باشید. پس اولویت را به نیازهای خود بدهید و به خودتان اجازه دهید استراحت کنید و تجدید قوا کنید.
10. تعیین مرزهای سالم
تعیین مرزهای سالم به معنای مشخص کردن محدودیتهای خود و احترام گذاشتن به آنها است. وقتی مرزهای خود را مشخص میکنید، به دیگران نشان میدهید که چه رفتارهایی را تحمل میکنید و چه رفتارهایی را تحمل نمیکنید. همچنین باید به مرزهای طرف مقابل نیز احترام بگذارید و از او انتظار نداشته باشید که کاری را انجام دهد که نمیخواهد انجام دهد. تعیین مرزهای سالم نه تنها به بهبود رابطه شما کمک میکند، بلکه باعث میشود احساس امنیت و احترام بیشتری در رابطه داشته باشید. پس در تعیین مرزهای خود قاطع باشید و به آنها پایبند باشید.
11. تغییر زاویه دید
گاهی اوقات، وقتی در یک موقعیت دشوار قرار میگیریم، تمرکز ما فقط بر روی مشکلات است. سعی کنید زاویه دید خود را تغییر دهید و به جنبههای مثبت رابطه نیز توجه کنید. به جای تمرکز بر مشکلات، بر راهحلها تمرکز کنید. به جای انتقاد کردن، قدردانی کنید. این تغییر کوچک در دیدگاه میتواند تفاوت بزرگی در نحوه برخورد شما با مشکلات ایجاد کند.
12. جستجوی کمک حرفهای
جستجوی کمک حرفهای نشان دهنده ضعف نیست، بلکه نشان دهنده تعهد شما به بهبود رابطه است. خجالت نکشید و از یک متخصص کمک بگیرید. این میتواند بهترین تصمیمی باشد که برای رابطه خود میگیرید. سلامت رابطه شما ارزش سرمایهگذاری را دارد.
13. صبر و شکیبایی
تغییر رفتار و ایجاد عادتهای جدید زمان میبرد. پس صبور باشید و انتظار نداشته باشید که همه چیز یک شبه حل شود. به خودتان و طرف مقابل فرصت دهید تا رشد کنید و تغییر کنید. مهم این است که از اشتباهات خود درس بگیرید و به تلاش خود ادامه دهید. به جای اینکه ناامید شوید و تسلیم شوید، به خودتان یادآوری کنید که پیشرفت زمان میبرد. با صبر و شکیبایی، میتوانید از چالشها عبور کنید و یک رابطه قویتر و پایدارتر بسازید.
14. قدردانی
به جای تمرکز بر کمبودها و نقصها، بر داشتهها و نقاط قوت رابطه تمرکز کنید. قدردانی از طرف مقابل به خاطر کارهایی که برای شما انجام میدهد، میتواند به تقویت رابطه و افزایش صمیمیت کمک کند. به طور منظم از طرف مقابل تشکر کنید و به او بگویید که چقدر برای شما مهم است. قدردانی نه تنها به بهبود رابطه شما کمک میکند، بلکه باعث میشود احساس شادی و رضایت بیشتری در زندگی خود داشته باشید. با قدردانی از داشتههای خود، میتوانید دیدگاه مثبتتری نسبت به زندگی داشته باشید.
15. فعالیتهای مشترک
زمانی را برای انجام فعالیتهای مشترک با طرف مقابل اختصاص دهید. این فعالیتها میتواند شامل رفتن به سینما، پیادهروی، آشپزی، بازی کردن یا هر چیز دیگری باشد که هر دو از آن لذت میبرید. سعی کنید فعالیتهایی را انتخاب کنید که به هر دو نفر انگیزه و انرژی بدهد. فعالیتهای مشترک نه تنها به بهبود رابطه شما کمک میکند، بلکه باعث میشود احساس نزدیکی و صمیمیت بیشتری داشته باشید. با اختصاص دادن زمان به فعالیتهای مشترک، میتوانید این سرمایهگذاری را حفظ کنید و رابطه خود را تقویت کنید.
16. ایجاد فضایی برای گفتگو
یک زمان و مکان مشخص را برای گفتگو در مورد مسائل مهم رابطه اختصاص دهید. این فضا باید آرام و بدون حواس پرتی باشد تا هر دو طرف بتوانند به طور کامل به حرفهای یکدیگر گوش دهند. در این گفتگوها، سعی کنید از زبان محترمانه و سازنده استفاده کنید و از انتقاد کردن و سرزنش کردن خودداری کنید. هدف از این گفتگوها باید حل مشکلات و یافتن راهحلهای مشترک باشد. با ایجاد فضایی برای گفتگو، میتوانید این کلید را حفظ کنید و رابطه خود را قویتر کنید.
17. یادگیری مهارتهای حل مسئله
با یادگیری این مهارتها، میتوانید به طور سازندهتری با مشکلات رابطه خود برخورد کنید و از ایجاد تعارضات غیر ضروری جلوگیری کنید. با تمرین این مهارتها، میتوانید به یک حلکننده مسائل ماهر تبدیل شوید و رابطه خود را بهتر کنید. به جای اینکه از مشکلات فرار کنید، با آنها روبرو شوید و راهحلهایی برای آنها پیدا کنید. یادگیری مستمر رمز موفقیت در هر رابطهای است.






در شروع رابطه، بعضی ها فقط به شباهت ها توجه می کنند و از تفاوت ها غافل می شوند. من یک بار فقط به علاقه مشترک به کتاب بسنده کردم و بعد از مدتی دیدم که در مسائل مهم مثل سبک زندگی و ارزش ها هیچ نقطه مشترکی نداریم. حالا قبل از هر نزدیکی، اول تفاوت ها را بررسی می کنم تا بدانم آیا می شود با آن ها زندگی کرد یا نه.
در زمان گفت و گو، اشتباهی که مرتکب شدم این بود که فقط شنونده بودم و هیچ وقت احساساتم را بیان نکردم. بعد از مدتی طرف مقابلم فکر کرد که هیچ چیز برایم مهم نیست. حالا هر بار که حرفی زده می شود، اگر چیزی درونم حرکت کند، همان لحظه با کلمات ساده بیانش می کنم. سکوت طولانی، گاهی مثل دیوار می شود.
در حفظ رابطه، یک بار فقط به تلاش طرف مقابل تکیه کردم و خودم هیچ قدمی برنداشتم. بعد از مدتی رابطه سرد شد و هیچ کس نفهمید چرا. حالا هر هفته یک کار کوچک انجام می دهم که نشان دهد هنوز حضورم فعال است. رابطه اگر فقط از یک طرف تغذیه شود، مثل گیاهی است که فقط از یک سمت نور می گیرد و خم می شود.
من یه مدت فکر می کردم اگه همیشه کوتاه بیام و مرزبندی نکنم رابطه بهتر میشه. اما بعد فهمیدم این کار فقط باعث میشه طرف مقابل فکر کنه هر رفتاری قابل قبوله و من آروم آروم ازش دلزده شدم.
یه چیز دیگه که یاد گرفتم اینه که نباید توی بحران ها فقط به بدترین جنبه ها فکر کرد. مثلا یه بار بعد از یه دعوای خیلی شدید تصمیم گرفتم به جای غر زدن بنویسم چه چیزایی دوست دارم روابطمون داشته باشه. این کار حالمو بهتر کرد.
خیلی وقتا ما یادمون میره که مراقبت از خودمون چقدر مهمه. من یه وقتی انقدر غرق رابطه بودم که دیگه دوستام رو ندیده می گرفتم تا اینکه فهمیدم اینطوری فقط به خودم آسیب می زنم.
اشتباه بزرگ دیگه اینه که بخوای همه مشکلات رو یه دفعه حل کنی. من یه مدت هر بحث رو تبدیل به یه جلسه مذاکره می کردم که در نهایت هیچی حل نشد جز اینکه هر دو خسته شدیم.
یه نکته کوچولو اینه که بعضی وقتا بهترین کار سکوت هست. من یه بار بعد از یه بحث بیخودی یه هفته بی سر و صدا شدم و بعدش هر دو با انرژی بهتر و دید بازتری برگشتیم سر رابطه.